جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
توفیر
(تُ) (مص م.)۱- زیاد کردن.۲- حق کسی را تمام دادن.۳- فرق داشتن، تفاوت....
ت
معین
توصیه
(تُ یِ) (مص م.)۱- سفارش کردن.۲- اندرز دادن.
ت
معین
توفیدن
(دَ) (مص ل.)۱- فریاد کردن.۲- خروشیدن.
ت
معین
توصیف
(تُ) (مص م.)۱- وصف کردن.۲- ستودن.
ت
معین
توفی
(تُ وَ فّ) (مص ل.) درگذشتن، مردن.
ت
معین
توصل
(تَ وَ صُّ) (مص ل.)۱- رسیدن، پیوستن.۲- به چیزی دست یافتن.
ت
معین
توپ زدن
(زَ دَ) (مص ل.) در بازی قمار، روی دست حریف رفتن بدون این که دست شخص به...
ت
معین
تولب
(لَ) (ق مر.) مأیوس، دَمق.
ت
معین
توهین
(تُ) (مص م.)۱- خوار کردن، خوار داشتن.۲- سُست کردن.
ت
معین
تولا
(تَ وَ لّ) (مص ل.) نک تول'ی. مق تبری '.
«
‹
204
205
206
207
208
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها