جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تک یاخته
(تَ. تِ) (اِمر.) موجود زندة تک سلولی.
ت
معین
تپاله
(تَ لِ) (اِ.) پهن گاو.
ت
معین
تک لپه
(تَ. لَ پِ) (اِمر.) گیاهی که دانة آن دارای یک بخش یا یک لپهاست مانند ...
ت
معین
تویی
۱ - (ص نسب.) ویژگی آن چیزی که در تو یا داخل قرار میگیرد.۲- (اِ.) تیوپ...
ت
معین
تکاور
(تَ وَ) (ص مر.)۱- دونده.۲- اسب تندرو.۳- افراد ورزیده و آموزش دیدة نظام...
ت
معین
تک تک
(تَ تَ) (ق مر.) یکی یکی، فرداً فرد.
ت
معین
تویل
(تَ) (ص.)۱- کسی که موهای جلو سرش ریخته باشد.۲- پیشانی، فرق سر.
ت
معین
تکانیده
(تَ دِ) (ص مف.) تکانده.
ت
معین
تک
(~.) (اِ.)۱- گیاهی است که در گندم زار روید و آن سخت تر از گیاه گندم با...
ت
معین
تویدن
(تَ دَ) (مص ل.) گرم شدن، داغ گشتن.
«
‹
210
211
212
213
214
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها