جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تبطیل
(تَ) (مص م.) باطل کردن، باطل ساختن.
ت
معین
تبریز
(تَ) ۱- (مص م.) بیرون آوردن، آشکار کردن، پیشی گرفتن.۲- (اِ.) نام مرکز ...
ت
معین
تبطل
(~.) (مص ل.) شجاع و دلیر شدن.
ت
معین
تبرید
(تَ) (مص م.) خنک کردن، سرد کردن.
ت
معین
تبطر
(تَ بَ طُّ) (مص ل.) سرکشی کردن، سرمستی کردن.
ت
معین
تبری
(تَ بَ رّ) (مص ل.) نک تبرُا.
ت
معین
تبصیر
(تَ) (مص م.) بینا کردن، شناسا گردانیدن.
ت
معین
تبرک
(تَ بَ رُّ) ۱- (مص م.) مبارک شمردن.۲- برکت یافتن.۳- (ص.) هر چیز مبارک ...
ت
معین
تبلد
(تَ بَ لُّ) (مص ل.)۱- کاهلی کردن.۲- دریغ خوردن.۳- کُندذهنی نشان دادن....
ت
معین
تبصره
(تَ ص ِ رِ) ۱- (مص م.) بینا گردانیدن.۲- پند گرفتن.۳- (اِمص.) توضیحی که...
«
‹
30
31
32
33
34
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها