جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تتارچه
(تُ چَ) (اِ.) نوعی تیر که پیکان ویژهای دارد.
ت
معین
تبنجه
(تَ بَ جِ) (اِ.) = تپانچه: سیلی که به صورت زنند؛ تپانچه، طپانچه.
ت
معین
تثریب
(تَ) (مص م.) نکوهیدن، سرزنش کردن.
ت
معین
تتابع
(تَ بُ) (مص ل.) پیاپی شدن.
ت
معین
تبلیغات
(~.) (مص. اِ.) ج. تبلیغ.۱- هر گونه فعالیتی که در جهت هواداری یا مخالف...
ت
معین
تثبیط
(تَ) (مص ل.) توقف کردن، درنگ کردن.
ت
معین
تبیین
(تَ) (مص م.)۱- بیان کردن.۲- روشن کردن، توضیح.
ت
معین
تبلیغ
(تَ) (مص م.)۱- رسانیدن پیام یا خبر.۲- موضوعی را به اطلاع عموم رسانیدن...
ت
معین
تثبیت
(تَ) (مص م.)۱- پابرجا کردن.۲- آهستگی کردن.
ت
معین
تبییض
(تَ) (مص م.)۱- سفید کردن.۲- پاکنویس کردن.
«
‹
34
35
36
37
38
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها