جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ح
معین
حرفه
(حِ فِ) (اِ.) پیشه، کار.
ح
معین
حزم
(حَ) (اِمص.)۱- استواری.۲- پیش - بینی، دوراندیشی.
ح
معین
حرکات
(حَ رَ) (اِ.) جِ حرکت.۱- جنبشها.۲- کارها، اعمال.
ح
معین
حرف گیری
(~.) (اِمص.) خرده گیری، عیب جو.
ح
معین
حزر
(حَ) ۱- (مص م.) اندازه گرفتن به حدس، تخمین زدن.۲- در علم نجوم تقدیر ست...
ح
معین
حرون
(حَ) (ص.) اسب یا استر سرکش.
ح
معین
حرف گیر
(~.) (ص فا.) نکته گیر، عیب جو.
ح
معین
حزب الله
(حِ بُ) (اِمر.) حزبی که اعضای آن فقط معتقد به اسلام و تابع مکتب الله ...
ح
معین
حروم
(حُ رُ) (اِ.) جِ حریم.
ح
معین
حرف شنو
(~. ش نُ) (ص مر.) معقول، سر به راه، نصیحت پذیر. مق. حرف نشنو.
«
‹
20
21
22
23
24
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها