جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صلبوت
(صَ) (اِ.) روز جمعهای که عیسی را بر دار کردند؛ جمعة الصلبوت.
ص
معین
صفیر
(صَ) (اِ.)۱ - بانگ و فریاد.۲- سوت.
ص
معین
صفرا جنبیدن
(~. جُ دَ) (مص ل.) خشمگین شدن.
ص
معین
صلب
(صَ) (ص.) بردبار، صبور.
ص
معین
صفیحه
(صَ حَ) (اِ.)۱- شمشیر پهناور.۲- سنگ پهن.۳- روی پهن هر چیزی.
ص
معین
صفرا
(صَ) ۱- (ص.)مؤنث اصفر؛ زردرنگ.۲- (اِ.) زرداب.۳- مایعی زردرنگ و تلخ که ...
ص
معین
صلایه
(صَ یَ یا یِ) (اِ.) سنگِ پهن و سخت. ؛ ~ کردن دارو یا هر چیز دیگر را...
ص
معین
صفی
(صَ) (ص.)۱- دوست یکدل.۲- برگزیده و خالص از هرچیزی.
ص
معین
صفر
(ص) (اِ.)۱- خالی، تهی، پوچ.۲- در اصطلاح ریاضی علامتی به شکل (۰) که به...
ص
معین
صلاحیت
(صَ یَّ) ۱- (مص ل.) شایسته بودن.۲- (اِمص.) شایستگی.
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها