جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صهر
(ص) ۱- (اِمص.) خویشاوندی، قرابت.۲- (اِ.) داماد، شوهرخواهر.
ص
معین
صندل
(~.) (اِ.) درختی کوچک بومی هند که از قطعات ضخیم چوب آن وسایل چوبی می...
ص
معین
صهباء
(صَ) (اِ.) شراب انگوری.
ص
معین
صنج
(صَ) (اِ.)۱- معرب سنج.۲- دو قطعة دایرة فلزی که به وسیلة بندی به انگشت...
ص
معین
صنیع
(صَ) (ص.)۱ - ساخته شده.۲- پرورش داده شده.۳- صیقل شده.۴- ماهر در حرفه...
ص
معین
صنایع
(صَ یِ) (اِ.)۱- جِ صنیعه.۲- جِ صنعت.
ص
معین
صنوف
(صُ) (اِ.) جِ صنف.۱- انواع، اقسام.۲- دستهها، رستهها.
ص
معین
صناعی
(صَ) (ص نسب.) منسوب به صناعت، صنعتی، مصنوعی.
ص
معین
صنوج
(صُ) (اِ.) جِ صنج.۱- صنجها.۲- حلقههای فرد که در دایرة دف نهند.
ص
معین
صنوبر
(صَ نُ بَ) (اِ.) درختی است از تیرة مخروطیان که همیشه سبز است و جزو در...
«
‹
19
20
21
22
23
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها