جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صک
(صَ) (اِ.)۱- چک، برات.۲- نامه، قباله ؛ ج. اصک، صکوک، صکاک. ؛لیلة ~...
ص
معین
صیغه جاری کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) صیغة عقد ازدواج یا طلاق یا معامله را خواندن.
ص
معین
صومعه
(صَ مَ عَ یا عِ) (اِ.)۱- عبادتگاه راهب در بالای کوه.۲- دیر، خانقاه.
ص
معین
صیغه
(غَ یا غِ) (اِ.)۱- هرچیز در قالب ریخته شده.۲- ریخت، شکل.۳- عقد موقت.۴...
ص
معین
صوم
(صَ) ۱- (مص ل.) روزه گرفتن.۲- (اِ.) روزه.
ص
معین
صیصه
(صَ صَ) (اِ.)۱- خار پس پای خروس، سیخک پشت پای خروس، خار خروس.۲- شاخ گ...
ص
معین
صولجان
(صَ لَ) (اِ.) معرب چوگان.
ص
معین
صیرف
(صَ رَ) (ص.)۱ - صراف.۲- حیله گر.
ص
معین
صولت
(صُ یا صَ لَ) ۱- (مص ل.) برجستن و حمله کردن.۲- (اِمص.) هیبت.۳- حمله.۴-...
ص
معین
صیدله
(صَ دَ لَ) ۱- (اِمص.) گیاه - شناسی.۲- داروفروشی. عطاری.
«
‹
24
25
26
27
28
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها