جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صدقه
(صَ دَ قِ) (اِ.) آن چه از مال که برای رضای خدا به بینوایان دهند.
ص
معین
صداع
(صُ) (اِ.)۱- دردسر.۲- موجب زحمت.۳- مزاحمت.
ص
معین
صدقاء
(صُ دَ) (اِ.) جِ صدیق.
ص
معین
صدارت
(ص رَ) ۱- (اِمص.) وزارت.۲- نخست وزیری.
ص
معین
صدق کردن
(ص. کَ دَ) (مص ل.) درست درآمدن.
ص
معین
صدابرداری
(~ بَ) (حامص.) ضبط یا پخش صدای کسی یا چیزی هنگام اجرای برنامه با استف...
ص
معین
صدق
(ص) ۱- (مص ل.) راست گفتن.۲- (اِمص.) درستی و راستی.
ص
معین
صد شاخ
(صَ) (ص مر.) پاره پاره.
ص
معین
صدف
(صَ دَ) (اِ.) گوش ماهی ؛ پوستة سختی که نوعی جانور نرم تن دریایی در آن...
ص
معین
صد
(صَ دّ) ۱- (مص م.) برگردانیدن.۲- (مص ل.) اعراض کردن، دوری کردن.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها