جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صرع زده
(~. زَ دِ) (ص مف.) غشی.
ص
معین
صراحت
(صَ حَ) (مص ل.)۱- خالص و بی غش گردیدن.۲- آشکار شدن.
ص
معین
صریر
(صَ) ۱- (مص ل.) فریاد کردن.۲- (اِ.) آواز قلم به وقت نوشتن.
ص
معین
صرع
(صَ) ۱- (مص م.) بر زمین زدن، افکندن.۲- دو مصراع گردانیدن هر بیت شعر را...
ص
معین
صراح
(صَ) (ص.) خالص.
ص
معین
صریحاً
(صَ حَ نْ) (ق.) آشکارا.
ص
معین
صرصرتک
(~. تَ) (ص مر.) تیزرو.
ص
معین
صدیقه
(ص قِ) (اِمر.) مؤنث صدیق.
ص
معین
صریح
(صَ) ۱- (ص.) ظاهر.۲- (ق.) بی پرده، رک.
ص
معین
صرصر
(صَ صَ) (اِ.) باد تند و شدید.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها