جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طابور
(اِ.)۱- صف، فوج.۲- کتیبه.
ط
معین
طاعتدار
(~.) (ص فا.) مطیع، فرمانبردار.
ط
معین
طابع
(بِ) ۱- (اِ.) سر ش ت، نهاد.۲- (اِفا.) مهرزن.۳- چاپ کننده، طبع کننده. ...
ط
معین
طامه
(مِّ) (اِ.)۱- بلای بزرگ.۲- روز قیامت.
ط
معین
طاقچه
(چِ) (اِمصغ.) رف، طاق کوچک. ؛~ بالا گذاشتن ناز کردن، فخر فروختن.
ط
معین
طامع
(مِ) (اِفا.)۱- آزمند، حریص.۲- امیدوار.
ط
معین
طاقه
(ق) (اِ.)۱- یک تار از ریسمان.۲- واحدی برای شمارش پارچه یا جامه.
ط
معین
طامح
(مِ) (ص.)۱- زن نافرمان.۲- زن چشم چران.۳- خوب و عالی از هر چیز.
ط
معین
طاقدیس
۱ - (ص مر.) به شکل طاق.۲- (اِ.) چین خوردگیهای زمین که به شکل طاق است....
ط
معین
طامات
(مّ) (اِ.) جِ طامه ؛۱- بلاهای بزرگ، مصیبت عظیم.۲- سخنهای پریشان.۳- ا...
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها