جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ف
معین
فرایند
(فَ یَ) مجموعة عملیات و مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف مشخص.
ف
معین
فراورده
(فَ وَ یا وُ دِ) (ص مف.) نک فراآورده.
ف
معین
فراموش خانه
(~. نِ) (اِمر.) این کلمه را به جای فراماسونری در فارسی به کار میبرند....
ف
معین
فرایض
(فَ یِ) (ص.) جِ فریضه.
ف
معین
فراوانی
(~.) (حامص.) بسیاری، وفور.
ف
معین
فراموش
(فَ) (ص.) از یاد رفته، از خاطر محو شده.
ف
معین
فراید
(فَ) جِ فرید و فریده.
ف
معین
فراوان
(فَ) (ص.) بسیار، زیاد.
ف
معین
فرامشت
(~.) (ق مر.)در مشت، میان مشت.
ف
معین
فراگرفتن
(~. گِ رِ تَ) (مص م.)۱- گرفتن، بازگرفتن.۲- تصرف کردن.۳- محاصره کردن.۴-...
«
‹
36
37
38
39
40
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها