جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ف
معین
فرقان
(فُ رْ) ۱- (ص.) آن چه که حق و باطل را از هم جدا کند.۲- (اِ.) قرآن.
ف
معین
فرمول
(فُ) (اِ.)۱- نمونه، سرمشق، دستور (فره).۲- رمز.۳- نشان دادن یک اصل یا ...
ف
معین
فرمان روایی
(~. رَ) (حامص.) حکومت.
ف
معین
فرق کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) امتیاز دادن، مشخص کردن.
ف
معین
فرموش
(فَ) (اِ. ص.) نک فراموش.
ف
معین
فرمان روا
(~. رَ) (ص مر.) حاکم.
ف
معین
فرق زدن
(فَ رْ قْ. زَ دَ) (مص ل.) سر نهادن.
ف
معین
فرمودن
(فَ دَ) (مص م.)۱- امر کردن، دستور دادن.۲- گفتن.
ف
معین
فرمان رسیدن
(~. رِ دَ) (مص ل.)۱- رسیدن حکم و دستور.۲- مجازاً: رسیدن وقت مرگ.
ف
معین
فرق
(~.) (اِ.) میان سر، تارک.
«
‹
51
52
53
54
55
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها