جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ف
معین
فناتیسم
(فَ یا فِ) (اِ.)۱- تعصب دینی.۲- جانبداری شدید از یک فرقه یا یک حزب.
ف
معین
فواحش
(فَ حِ) (ص.) جِ فاحشه.
ف
معین
فهر
(فِ) (اِ.) سنگ، سنگ زیرین آسیا.
ف
معین
فنطاس
(فِ) (اِ.)۱- حوضچهای در کشتی که زهاب آبهای کشتی در آن جمع گردد.۲- ب...
ف
معین
فنا
(فَ) ۱- (مص ل.) نیست شدن، نابود شدن.۲- (اِمص.) نیستی، نابودی.
ف
معین
فوه
(فَ وَ) (اِ.) ورق طلا و نقره و مانند آن که در زیر نگین گذارند تا به صف...
ف
معین
فوریت
(فُ یَ) (اِمص.) وضع یا حالتی که نیازمند اقدام سریع و فوری باشد. ؛ ~پ...
ف
معین
فوت و فن
(فو تُ فَ نّ) (اِمر.) چم و خم کار، راز و رمز کار.
ف
معین
فونوگراف
(فُ نُ گِ) (اِ.) دستگاهی که اصوات را نخست ضبط و سپس بازگو میکند؛ دست...
ف
معین
فوری
(ص نسب.) (عا.) وافوری، تریاکی.
«
‹
96
97
98
99
100
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها