جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لانجین
(جِ) (اِ.) تغار، کاسة بزرگ.
ل
معین
لاچین
(اِ.)۱- شاهین شکاری.۲- نامی از نامهای مردان.
ل
معین
لان
(اِ.)۱- گودال، مغاک.۲- بی وفایی.
ل
معین
لاپوشانی
(حامص.) (عا.) با حیله و زرنگی عیب یا چیز ناخوشایندی را پوشاندن.
ل
معین
لامک
(مَ) (اِ.) پارچهای که آن را روی دستار میبندند.
ل
معین
لاینی
(یِ) (اِ.) جامة کوتاهی که درویشان و فقیران پوشند.
ل
معین
لایحصی
(یُ صا) (ص مر.) بی شمار، بی اندازه.
ل
معین
لاینقطع
(یَ قَ طِ) (ص مر.) مدام، پیوسته.
ل
معین
لایح
(یِ) (اِفا.)۱ - آشکار، پیداشونده.۲- درخشان.
ل
معین
لاینفک
(یَ فَ کّ) (ص مر.) جدانشدنی، جدایی ناپذیر.
«
‹
13
14
15
16
17
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها