جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لفافه
(لَ فِ) (اِ.) پارچهای که روی چیزی پوشند.
ل
معین
لغزیدن
(لَ دَ) (مص ل.) سُر خوردن و افتادن.
ل
معین
لقاح
(لَ) (مص ل.) آبستن شدن، بارور شدن.
ل
معین
لفاف
(لِ یا لَ فّ) (اِ.) پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند.
ل
معین
لغزه
(لَ زَ یا زِ) (اِ.) (عا.) برشی از میوه، قطعهای از پرتقال، لیمو و مانن...
ل
معین
لقاء
(لِ) (مص م.) دیدار کردن، دیدار.
ل
معین
لفاظی
(~.) ۱- (ص نسب.) مربوط به لفظ.۲- (اِ.) عمل بازی کردن با واژهها، آوردن...
ل
معین
لغزنده
(لَ زَ دَ یا دِ) (ص.) لیز.
ل
معین
لق شدن
(لَ. شُ دَ) (مص ل.) (عا.) شل شدن، نااستوار شدن.
ل
معین
لفاظ
(لَ فّ) (ص.) زبان باز، پُرحرف.
«
‹
37
38
39
40
41
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها