جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لوس
(اِ.) = لس: چاشنی، مزه.
ل
معین
لوحه
(لَ حِ) (اِ.) صفحة تصویر.
ل
معین
لوزینه
(لُ یا لَ نِ) (اِ.) یک قسم شیرینی است که از شکر و گلاب و بادام و پسته ...
ل
معین
لوح ناخوانده
(~ خا دِ) (اِمف.) درس نخوانده.
ل
معین
لوزی
(لُ) (اِ.) چهار ضلعی که چهار ضلعش برابر است و زاویههای مقابل آن دو به...
ل
معین
لوح
(لَ) (اِ.)۱- هرچه پهن باشد.۲- تختة چوب و جز آن. ج. الواح.
ل
معین
لوزه
(لُ زِ) (اِ.) هر یک از دو جسم بادامی شکل کوچک که از بافت لنفی تشکیل شد...
ل
معین
لوث کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) آلوده کردن.
ل
معین
لوزالمعده
(لُ زُ لْ مِ دِ) (اِ.) اندام غدهای شکل بادامی که در زیر و پشت معده ق...
ل
معین
لوث
(لَ) (اِمص.) آلودگی، پلیدی.
«
‹
56
57
58
59
60
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها