جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لک آوردن
(لَ. وَ دَ) (مص ل.) (عا.) نقطهای از سفیدی یا سیاهی و یا سرخی در چشم ...
ل
معین
لپان
(لِ) (ص.) درخشان، درخشنده.
ل
معین
لیبرال
(بِ) (اِ.) آزادیخواه، طرفدار آزادی.
ل
معین
لگام پیچیدن
(~. دَ) (مص ل.)۱- روی برگردانیدن.۲- سر باز زدن، سرپیچی کردن.
ل
معین
لیان
(لَ یا ل) (ص.) درخشان، تابان.
ل
معین
لگام لیسیدن
(~. دَ) (مص ل.) (کن.) مطیع بودن، فرمانبردار بودن.
ل
معین
لیالی
(لَ) (اِ.) جِ لیل ؛ شبها.
ل
معین
لگام انداختن
(~. اَ تَ) (مص م.) مرکب را از سرکشی باز داشتن.
ل
معین
لیاقت
(قَ) (مص ل.) سزاواری، شایستگی.
ل
معین
لگام
(لِ) (اِ.) دهنه، دهانه، افسار.
«
‹
64
65
66
67
68
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها