جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لکنته
(لَ کَ تِ) (ص.) (عا.) قراضه، از کار افتاده.
ل
معین
لیبیدن
(دَ) (مص م.) جویدن، خاییدن.
ل
معین
لگد
(لَ گَ) (اِ.)۱- ضربهای که با پا زده شود.۲- حرکت یا ضربة قهقرایی تفنگ ...
ل
معین
لکنت
(لُ نَ) (اِمص.) گرفتگی زبان.
ل
معین
لیبل
(لِ بِ) (اِ.) برچسب.
ل
معین
لگام گسیخته
(~. گُ تِ یا تَ) (ص مف.) بی بند و بار، لاقید، لاابالی.
ل
معین
لیبرالیسم
(بِ) (اِ.) نوعی منش و خط مشی آزاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ...
ل
معین
لگام کشیدن
(~. کِ دَ) (مص م.)۱- متوقف ساختن.۲- به زیر فرمان آوردن.
ل
معین
لیبرال
(بِ) (اِ.) آزادیخواه، طرفدار آزادی.
ل
معین
لگام پیچیدن
(~. دَ) (مص ل.)۱- روی برگردانیدن.۲- سر باز زدن، سرپیچی کردن.
«
‹
65
66
67
68
69
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها