جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لی لی
(اِ.) پوشال یا پیزر که به عنوان لایی به کار میرود. ؛ ~به لالای کسی گ...
ل
معین
لکین
(لُ) (اِ.) نمد که از پشم گوسفند مالند.
ل
معین
لیتک
(تَ) (ص.)۱- مفلس.۲- بی سر و پا و لات.
ل
معین
لگوری
(لَ) (ص.) (عا.) لقبی که به زنان بدکاره میدهند.
ل
معین
لکوموتیو
(لُ کُ مُ) (اِ.) وسیله نقلیه موتوری که روی خط آهن حرکت میکند و برای ...
ل
معین
لیتوگرافی
(تُ گِ) (اِ.) تهیه و کپی و مونتاژ فیلم و زینگ کارهای چاپی.
ل
معین
لگو
(لِ گُ) (اِ.)اسباب بازی به صورت قطعههای کوچک چوب، فلز و مخصوصاً پلاس...
ل
معین
لکهن
(لَ هَ) (اِ.) روزهای که هندوها میگیرند.
ل
معین
لیته
(تِ) (اِ.)۱- بادمجان پخته.۲- ترشی بادمجان.
ل
معین
لگنه
(لِ نَ یا نِ) (اِ.)۱- بیخ ران تا سر انگشتان پا.۲- فنی است از کشتی.
«
‹
67
68
69
70
71
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها