جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نگاه داشتن
(~. تَ) (مص م.)۱- نگه داری کردن.۲- متوقف ساختن.
معین
ن
نکوهیدن
(نَ یا ن دَ) (مص م.) سرزنش کردن، ملامت کردن.
معین
ن
نکباء
(نَ) (اِ.) باد نامساعد.
معین
ن
نگوسار
(نِ) (ص.) نک. نگونسار.
معین
ن
نگاه داری
(~.) (حامص.)۱- محافظت، حراست.۲- مواظبت، توجه دقیق.
معین
ن
نکوهش
(ن ه) (اِمص.) سرزنش، ملامت.
معین
ن
نکایت
(نَ یَ) (اِ.)جراحت، آزردگی.
معین
ن
نیایش
(یِ) (اِمص.) دعا، ستایش.
معین
ن
نی پیچ
(نِ یا نَ) (اِمر.) لولة ساخته از مفتول یا غیره که بر او آن پوست یا پار...
معین
ن
نیاکان
(اِ.) جِ نیاک.
«
‹
126
127
128
129
130
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها