جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نیاح
۱- (مص ل.) گریه و زاری کردن، شیون کردن بر مرگ کسی.۲- (اِمص.) گریه و زا...
معین
ن
نگین
(نِ) (اِ.)۱- سنگ قیمتی که روی انگشتر نصب کنند.۲- مُهر پادشاهان.
معین
ن
نیم ساز
(اِمر.) خطی که زاویه را نصف کند.
معین
ن
نیلک
(لَ)(اِمصغ.)۱ - کبودی اندک در پوست بدن.۲- نشگون.
معین
ن
نیستی
(حامص.)۱- ناپدیدی، فنا.۲- فقر.
معین
ن
نیم رخ
(رُ)(اِمر.)۱- نصف چهره. مق تمام رخ.۲- منظرة هرچیز از جانبین.
معین
ن
نیلوفر
(فَ) (اِ.) گیاهی است که مانند پیچک به اشیاء اطراف خود میپیچد و بالا م...
معین
ن
نیسته
(تِ) (ص مف.) ناپدید، معدوم.
معین
ن
نیم دست
(دَ) (اِمر.) تخت، مسند کوچک.
معین
ن
نیله
(لِ) (اِ.)۱- نیل.۲- (ص.) کبود.
«
‹
130
131
132
133
134
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها