جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نیمه
(مِ) (اِ.)۱- نصف هر چیز.۲- پارچهای که به وسیلة آن روی خود را پوشند، ب...
معین
ن
نیمروز
(اِمر.)۱- میان روز، وسط روز.۲- نام سیستان.۳- نام پردهای از موسیقی.
معین
ن
نیمرو
۱ - (ص مر.) دانة گوهر که یک طرف آن مدور و طرف دیگرش پهن باشد.۲- نیم بر...
معین
ن
نیمدار
(ص مر.) (عا.) چیز مستعمل اما قابل استفاده.
معین
ن
نیمخت
(مَ) (اِ.) روز شانزدهم از ماه دهم خوارزمی و آن از ایام معروف مغان خوا...
معین
ن
نیوشه
(نِ ش) (حامص.) دزدیده به گفتگوی دیگران گوش دادن.
معین
ن
نیوشا
(نِ) (ص فا.) شنوا، درک کننده.
معین
ن
نیواره
(نِ رِ) (اِ.) وردنه ؛ چوبی استوانهای که خمیر نان را با آن پهن میکنند...
معین
ن
نیکوسگال
(نِ س) (ص مر.) نیک اندیش.
معین
ن
نیکوتین
(اِ.) مادهای است سمی که در توتون وجود دارد.
«
‹
136
137
138
139
140
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها