جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نیک اختر
(اَ تَ) (ص مر.) خوش طالع، خوشبخت.
معین
ن
نیک
(ص.)۱- خوب، خوش.۲- زیبا.۳- خیلی، زیاد.
معین
ن
نیوه
(وِ) (اِ.) ناله، فغان.
معین
ن
نیوشیده
(نِ دِ) (ص مف.) شنیده.
معین
ن
نیوشیدن
(نِ دَ) (اِمص.) گوش فرا دادن، گوش کردن.
معین
ن
نیین
(نِ) (ص نسب.) منسوب به نی ؛ ساخته شده از نی.
معین
ن
نیکی
(حامص.) خوبی، احسان.
معین
ن
نیکوسگال
(نِ س) (ص مر.) نیک اندیش.
معین
ن
نیکوتین
(اِ.) مادهای است سمی که در توتون وجود دارد.
معین
ن
نیکو
(ص.)۱- نیک، خوب.۲- زیبا.
«
‹
137
138
139
140
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها