جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نیکل
(کِ) (اِ.) فلزی است نقرهای رنگ و براق از خانوادة آهن و بسیار صیقل پذ...
معین
ن
نیک پی
(پَ) (ص مر.) خجسته پی، خوش - قدم.
معین
ن
نیک روز
(ص مر.) بختیار، سعادتمند.
معین
ن
نیک انجام
(اَ) (ص مر.) خوش عاقبت.
معین
ن
نیک افتادن
(اُ دَ) (مص ل.) خوشایند بودن.
معین
ن
نیک اختر
(اَ تَ) (ص مر.) خوش طالع، خوشبخت.
معین
ن
نیک
(ص.)۱- خوب، خوش.۲- زیبا.۳- خیلی، زیاد.
معین
ن
نیوه
(وِ) (اِ.) ناله، فغان.
معین
ن
نیوشیده
(نِ دِ) (ص مف.) شنیده.
معین
ن
نیوشیدن
(نِ دَ) (اِمص.) گوش فرا دادن، گوش کردن.
«
‹
137
138
139
140
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها