جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نامسلمان
(مُ سَ) (ص.)۱- آن که مسلمان نیست، کافر.۲- دشنام گونهای است مسلمانان ...
معین
ن
نامادری
(دَ) (ص نس.) زن پدر غیر از مادر شخص.
معین
ن
نالان
(ص فا.) ناله کننده.
معین
ن
نافه گشا
(~. گُ) (ص مر.) خوشبو، معطر.
معین
ن
نامزدبازی
(~.) (حامص.)معاشرت و عشق - بازی در دوران نامزدی.
معین
ن
نامأنوس
(مَ) (ص.)ناآشنا، ناشناخته.
معین
ن
نال
(اِ.) روده کوچک، جوی.
معین
ن
نافه
(فِ) (اِ.)۱- ناف آهوی مشک.۲- مادهای که در ناف آهوی مشک جمع میشود.
معین
ن
نامزد
(زَ) (اِ. ص.)۱- دختر و پسری که برای زناشویی قرار گذاشته باشند.۲- کاندی...
معین
ن
نامألوف
(مَ) (ص.) انس نگرفته، ناآشنا.
«
‹
19
20
21
22
23
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها