جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نامحرم
(مَ رَ) (ص.)۱- بیگانه، غریبه.۲- کسی که مورد اعتماد نیست.
معین
ن
نالوطی
(ص.) (عا.) ناجوانمرد، بی مروّت.
معین
ن
ناقص
(قِ) (اِفا.) ناتمام، نارسا. ؛~العقل کم خرد، احمق. ؛ ~الاعضاء آن که...
معین
ن
نافخ
(فِ) (اِفا.)۱- آن که میدمد، کسی که پف میکند، دمنده (در آتش و خیک).۲...
معین
ن
نامحدود
(مَ) (ص.)۱- بی اندازه، بی شمار.۲- بی پایان، بی حد.
معین
ن
ناله
(لَ یا ل) (اِ.)۱- زاری، صدای ناشی از درد یا ناراحتی.۲- نوایی است از مو...
معین
ن
ناقذ
(قِ) (اِفا.) نجات دهنده.
معین
ن
ناممکن
(مُ کِ) (ص.) محال، ناشدنی، نایافتنی.
معین
ن
نامجو
(ی) (ص فا.)۱- کسی که در پی آوازة، نیک است.۲- دلیر، شجاع.
معین
ن
نالنده
(لَ دِ) (ص فا.) ناله کننده.
«
‹
23
24
25
26
27
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها