جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نای
(اِ.)۱- نِی، ساز بادی.۲- گلو، حلقوم.۳- لولهای غضروفی که از گلو به پای...
معین
ن
ناکام و کام
(ق مر.) خواه ناخواه.
معین
ن
نبرد
(نَ بَ) (اِ.)۱- جنگ، کارزار.۲- مسابقه.
معین
ن
نبا
(نَ بَ) ۱- گفتار، خبر.۲- قرآن.
معین
ن
ناگوار
(گُ) (ص.)۱- نامطبوع، ناخوش آیند.۲- هضم نشده.
معین
ن
ناکام
(ص.) محروم، نامراد.
معین
ن
نبراس
(نِ) (اِ.)۱- چراغ، مصباح.۲- سر نیزه، سنان.۳- شیر، اسد.۴- دلیر، بی باک...
معین
ن
نایی
(ص فا.) نای زن، نی نواز.
معین
ن
ناگهان
(گَ) (ق.) بی خبر، ناگاه.
معین
ن
ناکار
(ص.) (عا.) کسی که ضربة کاری خورده و صدمة شدید دیده باشد.
«
‹
32
33
34
35
36
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها