جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نرم نرمک
(~. نَ مَ) (ق مر.) به تدریج، آهسته آهسته.
معین
ن
نزدیکی
(نَ) (حامص.) نسبت، خویشاوندی.
معین
ن
نرگان
(نَ رَّ) (اِ.) جِ نره.۱- نرها.۲- کنایه از: گدایان خشن و بی ادب.
معین
ن
نرم شامه
(نَ مِ) (اِمر.) یکی از سه پردهای است که مراکز عصبی واقع در جمجمه و مج...
معین
ن
نزدیک
(نَ) (حراض.)۱- جلو، پیش، دم.۲- نسبت، خویشی.۳- دارای تفاوت و اختلاف کم...
معین
ن
نرگ
(نَ) (اِ.) مهرهای کوچک و مخروطی شکل که در آن گلها و رگهای بسیار بود...
معین
ن
نرم بیز
(نَ) (اِمر.) غربالی که دارای سوراخهای ریز باشد.
معین
ن
نزد
(نَ) (حراض.) نزدیک، پیش.
معین
ن
نرکه
(نَ کَ یا کِ) (اِ.) حلقه زدن گروهی به جهت منع حیوانات شکاری از خروج ا...
معین
ن
نرم افزار
(نَ اَ) (اِ.) مجموعهای از برنامهها و دادهها، کتابچة راهنما و مانند ...
«
‹
54
55
56
57
58
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها