جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نمایش
(نَ یا نُ یِ) (اِمص.)۱- چیزی را به تماشا گذاشتن.۲- تئاتر.
معین
ن
نماء
(نَ) (مص ل.)۱- زیاد شدن.۲- بالیدن، رشد کردن.
معین
ن
نمک
(نَ مَ) (اِ.) مادة سپیدی است که به آسانی سوده میگردد و در آب حل میشو...
معین
ن
نمش
(~.) (اِ.) خطهای کف دست و پیشانی.
معین
ن
نمایاندن
(نَ دَ) (مص م.) نشان دادن، آشکار ساختن.
معین
ن
نما
(نَ یا نُ) (اِ.)۱- قسمت خارجی ساختمان.۲- (اِفا.) در ترکیب به معنی «نما...
معین
ن
نمچ
(نَ) (اِ.) نم، رطوبت.
معین
ن
نمس
(نِ) (اِ.) راسو.
معین
ن
نمایان
(نَ) (ص فا.) ظاهر، هویدا، آشکار.
معین
ن
نمونه
(نَ یا نُ نِ) (اِ.)۱- مثل، مانند.۲- مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان د...
«
‹
95
96
97
98
99
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها