جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نمار
(نَ یا نُ) (اِ.) اشاره و ایما.
معین
ن
نمک شناس
(~. ش) (ص فا.) سپاس گزار، وفادار.
معین
ن
نمل
(نَ) (اِ.) مورچه. ج. نمال.
معین
ن
نمایشگاه
(نَ یِ) (اِمر.) جایی که کالاهای بازرگانی، صنعتی یا محصولات کشاورزی به ...
معین
ن
نمادین
(~.) (ص نسب.) آن چه به عنوان نماد به کار برده میشود، سمبلیک.
معین
ن
نمک سود
(~.) (ص مف.) گوشت یا هر چیز دیگر که آن را در نمک خوابانده باشند.
معین
ن
نمط
(~.) (اِ.) نوعی فرش.
معین
ن
نمایشنامه
(نَ یِ مِ) (اِمر.) نوشتهای که برای بازی کردن در تماشاخانه تحریر شود؛ ...
معین
ن
نماد
(نَ) (اِ.)۱- نماینده، سَمبُل.۲- مظهر، نشانه.۳- علامت.
معین
ن
نمک زار
(نَ مَ) (اِمر.)۱- جایی که در آن نمک بسیار است، شوره زار.۲- معدن نمک.
«
‹
96
97
98
99
100
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها