جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هلپ هلپ
(هُ لُ. هُ لُ) (اِصت. ق مر.) (عا.) سر و صدای بسیار.
معین
ه
هلا
(هَ) (شب جم.) کلمة تنبیه و ندا که برای آگاهانیدن به کار میرود.
معین
ه
هفت پرگار
(~. پَ) (اِمر.) هفت آسمان.
معین
ه
هفت خواهران
(~. خا هَ) نک. هفت اورنگ.
معین
ه
هلوی
(هِ) (اِ.)۱- گردکان بازی.۲- چرخی که کودکان از چوب و خلاشه سازند و بر آ...
معین
ه
هل
(هَ) (از ادات استفهام) آیا.
معین
ه
هفت پدر
(~. پِ دَ) (اِمر.) کنایه از: هفت سیاره.
معین
ه
هفت خوان
(~. خا)(اِمر.)۱ - هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس ...
معین
ه
هلو
(~.) (اِ.) ریسمانی که کودکان از جایی آویزند و بر آن نشینند و در هوا آی...
معین
ه
هقعه
(هَ عَ) (اِ.) نام منزل پنجم از منازل ماه که سه ستارة ریز است در بالای...
«
‹
33
34
35
36
37
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها