جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هم خوابه
(~. خا بِ) (ص.) همسر.
معین
ه
هلیک
(هَ) (اِ.) آلبالوی جنگلی را گویند که آلولک نیز گفته میشود.
معین
ه
هم کاری
(~.) (حامص.)۱- هم شغلی.۲- شرکت با دیگری در کاری و شغلی.
معین
ه
هم شکل
(~. شِ) (ص مر.) شبیه.
معین
ه
هم جوار
(~. جَ) (ص.) همسایه.
معین
ه
هلیوم
(هِ یُ) (اِ.) عنصر گازی شکلی که در برخی سنگهای حاوی اکسیداورانیوم کش...
معین
ه
هم کار
(هَ) (ص مر.)۱- هم شغل.۲- حریف، رقیب.
معین
ه
هم شهری
(~. شَ) (ص.) دو یا چند تن که در یک شهر تولد یافته یا زندگی کنند.
معین
ه
هم جنس
(هَ. جِ) (ص مر.)۱- متعلق به یک جنس (نر یا ماده).۲- از یک قوم یا نژاد....
معین
ه
هم چنین
(~. چُ) (ق.) مانند این، مثل این.
«
‹
38
39
40
41
42
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها