جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هابط
(بِ) ۱- (اِفا.) فرود آینده، نازل.۲- ستارة هبوط کننده.
معین
ه
هاضم
(ض) (اِفا.) هضم کننده.
معین
ه
هارب
(رِ) (اِفا.) گریزنده، فرار کننده.
معین
ه
ها
(اِ.) هر فصل از کتاب «یسنا».
معین
ه
هبائب
(هَ ئِ) (ص.) پاره پاره شده (ثوب)، دریده شده.
معین
ه
هاچه
(چِ یا چَ) (اِ.) چوبی که سر آن دو شاخهاست و آن را به زیر شاخة درخت و ...
معین
ه
هاماوران
(وَ) (اِ.) نام کشور یمن.
معین
ه
هباء
(هَ) (اِ.) گرد و غبار. ج. اهباء.
معین
ه
هاپو
(اِ.) سگ (در تداول کودکان).
معین
ه
هامان سوز
(اِمر.) روز چهاردهم از ماه آذار (دوم) که در آن روز یهودیان صورتکها می...
«
‹
3
4
5
6
7
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها