جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هوش
(اِ)۱- زیرکی، آگاهی.۲- عقل، فهم.۳- جان، روان.
معین
ه
هوبره
(بَ رِ) (اِ.) پرندهای است وحشی و حلال گوشت، بزرگتر از مرغ خانگی با گر...
معین
ه
هواخوری
(~. خُ)(حامص.)تفریح، گردش، استراحت.
معین
ه
هنگامه کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) آشوب برپا کردن، سر و صدا کردن، سر و صدا راه انداختن...
معین
ه
هوس باز
(~.) (ص فا.) شهوت پرست.
معین
ه
هوایی شدن
(هَ. شُ دَ) (مص ل.) (عا.) عاشق شدن، آرزومند شدن.
معین
ه
هواخواه
(~. خا) (ص فا.)۱ - مشتاق، آرزومند.۲- حامی، طرفدار.
معین
ه
هنگامه نهادن
(~. نَ دَ) (مص ل.) برپا کردن مجلس نقّالی و شعبده بازی.
معین
ه
هوس
(هَ وَ) (اِ.)۱- میل، آرزو.۲- شهوت، خواهش نفس.
معین
ه
هواگیر
(~.) (ص.)۱- اوج گیر، به هوا پرنده.۲- در هوا صید شده.۳- هوایی، آرزومند....
«
‹
53
54
55
56
57
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها