جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هبا کردن
(هَ. کَ دَ) (مص م.) تباه کردن، نابود ساختن.
معین
ه
هاویه
(یِ) (اِ.) جهنم.
معین
ه
هامال
(اِ. ص.) نک. همال.
معین
ه
هاینه
(نِ) (ق.) کلمة تأکید؛ مخففِ هرآینه.
معین
ه
هاونان
(وَ) (اِ.) یکی از هشت مقام روحانی دین زردشتی از این قرار: زئوتر، هاونن...
معین
ه
هالی
(اِ.) ستارة دنباله دار منظومة شمسی با مدار گردشی برابر ۷۶ سال.
معین
ه
هایم
(یِ) (ص فا.)شیفته، پریشان - حال، سرگشته.
معین
ه
هاون
(وَ) (اِ.) ظرفی آهنی یا سنگی که در آن چیزی را میکوبند یا میسایند.
معین
ه
هالکه
(لِ کِ) (اِ.)۱- مؤنث هالک.۲- نفس حریص بسیار آزمند.
معین
ه
هایل
(یِ) (اِ فا.) هولناک، ترساننده
«
‹
4
5
6
7
8
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها