جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هباء
(هَ) (اِ.) گرد و غبار. ج. اهباء.
معین
ه
هاپو
(اِ.) سگ (در تداول کودکان).
معین
ه
هامان سوز
(اِمر.) روز چهاردهم از ماه آذار (دوم) که در آن روز یهودیان صورتکها می...
معین
ه
هبا کردن
(هَ. کَ دَ) (مص م.) تباه کردن، نابود ساختن.
معین
ه
هاویه
(یِ) (اِ.) جهنم.
معین
ه
هامال
(اِ. ص.) نک. همال.
معین
ه
هاینه
(نِ) (ق.) کلمة تأکید؛ مخففِ هرآینه.
معین
ه
هاونان
(وَ) (اِ.) یکی از هشت مقام روحانی دین زردشتی از این قرار: زئوتر، هاونن...
معین
ه
هالی
(اِ.) ستارة دنباله دار منظومة شمسی با مدار گردشی برابر ۷۶ سال.
معین
ه
هایم
(یِ) (ص فا.)شیفته، پریشان - حال، سرگشته.
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها