جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
وال
(اِ.)۱- بال، نوعی ماهی بسیار بزرگ.۲- نوعی پارچه.
معین
و
وافور
(اِ.) آلتی که با آن تریاک میکشند.
معین
و
واشامه
(مِ) (اِ.) مقنعه، روسری. واشام و باشام و باشامه نیز گویند.
معین
و
واقی
(اِفا.)۱- نگاه دارنده، حافظ.۲- حامی.
معین
و
وافر
(فِ) (اِفا.) فراوان، زیاد.
معین
و
واش
(اِ.) علف، گیاه.
معین
و
والله
(وَ لْ لا) (ق.) سوگند به خدا.
معین
و
وام کردن
(کَ دَ) (مص م.) قرض گرفتن.
معین
و
وام دار
(ص فا.) بدهکار.
معین
و
وام خواه
(خا) (ص فا.)۱- قرض گیرنده.۲- طلب کار.
«
‹
13
14
15
16
17
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها