جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
وادادن
(دَ) (مص م.)۱- پس دادن.۲- جدا شدن.۳- سُست شدن، شُل شدن.
معین
و
واخیسیدن
(دَ) (مص ل.) (عا.) از جوش افتادن (پلو یا کته) در روی بار و در نتیجه قد...
معین
و
واخیده
(دِ) (ص مف.) از هم جدا کرده.
معین
و
واخیدن
(دَ) (مص م.) از هم جدا کردن.
معین
و
واخچی
(اِ.) اسب پالانی.
معین
و
واریز
۱ - (اِمص.) عمل ریزش یا ریختن.۲- ریختن پول به حساب.
معین
و
وارفته
(رَ ت ِ) (ص مف.) ۱- از هم پاشیده.۲- (عا.) تنبل، بی حال.۳- متحیر، گی...
معین
و
وادیان
(اِ) بادیان، رازیانه.
معین
و
واریخته
(تِ یا تَ) ۱- (ص مف.) دوباره ریخته.۲- تفریغ حساب شده.۳- (اِ.) جایی که...
معین
و
وارفتن
(رَ تَ) (مص ل.)۱- از هم پاشیده شدن.۲- (عا.) یکُه خوردن، گیج شدن.
«
‹
3
4
5
6
7
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها