جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کاردستی
(دَ) (اِمر.) کالایی که با دست یا ابزارهای سادة دستی ساخته شدهاست.
ک
معین
کاربیت
(اِ.) = کاربید:۱- ترکیب دوتایی کربن و یک فلز، کربوز.۲- جسم جامدی به ر...
ک
معین
کارگردان
(گَ) (اِ.)۱- کسی که انجام کارها را اداره میکند.۲- کسی که بازیگران را ...
ک
معین
کاروانک
(نَ) (اِ.) مرغی است شبیه به مرغابی دارای منقاری دراز و بیشتر در کنار ...
ک
معین
کارشناس
(ش) (ص فا.) دانای کار، متخصص، دارای تحصیلات در حد لیسانس.
ک
معین
کاردرمانی
(دَ) (حامص.) روشی که بیمار را با کار کردن معالجه میکنند. (به ویژه در ...
ک
معین
کاربوراتور
(بُ تُ) (اِ.) دستگاهی است که هوا و بنزین را به نسبت معینی مخلوط و برا...
ک
معین
کازیه
(زِ یِ) (اِ.) جعبة روباز که برای قرار دادن پرونده یا نامهها جهت اقدا...
ک
معین
کارگر شدن
(گَ. شُ دَ) (مص ل.) اثر کردن، تأثیر گذاشتن.
ک
معین
کاروانسرا
(سَ) (اِمر.) جایی در داخل شهر یا میان راهها که کاروانها در آنجا اقام...
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها