جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کناره جویی
(~.) (حامص.) گوشه نشینی، از کار دست کشیدن.
ک
معین
کمین گشادن
(~. گُ دَ) (مص ل.) حمله کردن، یورش بردن.
ک
معین
کنخت
(کَ نَ) (اِ.) جوهر، جوهر شمشیر.
ک
معین
کنت
(کُ) (اِ.) لقبی اشرافی در اروپا.
ک
معین
کناره
(~.) (اِ.) نک قناره.
ک
معین
کمین
(~.) (اِ.) شخص یا اشخاصی که برای حملة ناگهانی به دشمن در جایی پنهان ش...
ک
معین
کنجکاو
(کُ) (ص.) کاوش کننده، جستجوکننده.
ک
معین
کنبیزه
(کُ زِ) (اِ.) نک کُمبزه.
ک
معین
کنارنگ
(کِ رَ) (اِ.) مرزبان.
ک
معین
کمیسیونر
(کُ نِ) (ص.) دلال، حق العمل کار.
«
‹
108
109
110
111
112
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها