جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کندا
(کَ یا کُ) (ص.) دانا، حکیم، فیلسوف.
ک
معین
کنتراتچی
(کُ تْ) (ص مر. اِمر.) آن که فروش جنس یا اجناسی را به ادارات دولتی و ش...
ک
معین
کناره گیر
(~.) (ص فا.) عزلت گزیده.
ک
معین
کمینفرم
(کُ فُ) (اِ.) سازمان کمونیسم بین الملل واسطة ارتباط احزاب کمونیستی جه...
ک
معین
کندآور
(کُ. وَ) (ص.)۱- حکیم، دانا.۲- پهلوان.
ک
معین
کنترات
(کُ تُ) (اِ.) قرارداد، قرارداد برای کارهای ساختمانی و غیره، پیمان.
ک
معین
کناره گرفتن
(~. گِ رِ تَ) (مص ل.) عزلت گزیدن.
ک
معین
کمینترن
(کُ تِ) (اِ.) سازمان کمونیسم بین الملل و واسطة ارتباط احزاب کمونیستی ...
ک
معین
کند
(~.) (اِ.) کنده و چوب ستبری که بر پای اسیران و مجرمان میبستند.
ک
معین
کنتاکت
(کُ) (اِ.) تماس، برخورد.
«
‹
109
110
111
112
113
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها