جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کولاب
(اِمر.) آبگیر، استخر.
ک
معین
کوشش
(ش) (حامص.) کوشیدن، سعی.
ک
معین
کورک
(رَ) (اِ.) تورم و التهاب و قرمزی و جمع شدن چرک در زیر پوست.
ک
معین
کودکانه
(دَ نِ) (ق.) مانند کودکان بودن مجازاً: غیرمنطقی، نامعقول.
ک
معین
کوتال
(اِ.) اسب سواری.
ک
معین
کومک
(مَ) (اِ.) نک کمک.
ک
معین
کولا
(اِ.) = شولا: جامهای پشمین که شبانان پوشند.
ک
معین
کوشا
(ص فا.) جد و جهد کننده، ساعی.
ک
معین
کوره پزخانه
(~ پَ. نِ) (اِمر.) جایی که در آن کورههایی برای پختن فرآوردههایی مانن...
ک
معین
کودک
(دَ) (ص.) طفل، خردسال.
«
‹
125
126
127
128
129
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها