جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کور
(ص.) نابینا.
ک
معین
کوتاهی
(حامص.)۱- کمی طول، ارتفاع یا عمق.۲- قصور، تقصیر.
ک
معین
کون و مکان
(نُ مَ) (اِ.) گیتی و آنچه در آن است.
ک
معین
کولاک کردن
(کَ دَ)(مص ل.)۱ - متلاطم شدن امواج دریا.۲- (عا.) هنگامه به پا کردن.
ک
معین
کوشه
(شِ) (اِ.) کوشک. قصر.
ک
معین
کوری
(حامص.) نابینایی.
ک
معین
کودکی
(دَ) (اِ.) کودک بودن، زمان کودک بودن.
ک
معین
کوتاه آمدن
(مَ دَ) (مص ل.) صرف نظر کردن، گذشتن.
ک
معین
کون ده
(دِ یا دَ) (ص فا.) مفعول، امرد.
ک
معین
کولاک
(اِ.) طوفان دریا، موج شدید و بزرگ.
«
‹
126
127
128
129
130
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها