جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کورمال
(ق مر.) (عا.) حرکت با احتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی.
ک
معین
کودتا
(دِ) (اِ.) ساقط کردن حکومتی به طور ناگهانی از طریق نیروهای نظامی.
ک
معین
کوبیسم
(اِ.) سبکی در نقاشی که در آن نقاش اشیا و حتی موجودات را به شکل هندسی ...
ک
معین
کولیدن
(دَ) (مص ل.) کندن، کاویدن زمین.
ک
معین
کوفشان
(اِ.) بافنده، جولاهه.
ک
معین
کوسن
(سَ) (اِ.) بالش، بالشتک.
ک
معین
کورسو
(اِمر.) (عا.) نور اندک.
ک
معین
کود
(اِ.) هر یک از مواردی که به طور طبیعی مثل پهن چهارپایان یا مصنوعی مثل ...
ک
معین
کوبیدن
(دَ) (مص م.) کوفتن، لِه کردن.
ک
معین
کولیت
(کُ) (اِ.) ورم مخاط رودة فراخ که معمولاً با عوارض دفع بلغم و خون و چر...
«
‹
127
128
129
130
131
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها