جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کوهستان
(هِ) (اِمر.) زمینی که در آن کوه بسیار باشد.
ک
معین
کوهسار
(هْ) (اِمر.) کوهپایه.
ک
معین
کیار
(اِ.) کاهلی، تنبلی.
ک
معین
کژمژ
(کَ مَ) (ص.) کج، ناراست، پیچیده.
ک
معین
کچ
(کُ) (اِ.) فلس ماهی.
ک
معین
کپ آمدن
(کَ مَ دَ) (مص ل.) (عا.) حال مرغی است که میخواهد بچه بگذارد.
ک
معین
کوکتل
(کُ تِ) (اِ.) مخلوطی از مشروبات مختلف (جین، ویسکی و غیره).
ک
معین
کوچولو
(ص.)۱ - دارای حجم یا ابعاد کوچک.۲- دارای مقدار کم.۳- خرد سال.
ک
معین
کیاده
(دِ) (ص.) رسوا، بدنام.
ک
معین
کژرف
(کَ رَ) (اِ.) گیاهی است بسیار بدبو.
«
‹
132
133
134
135
136
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها