جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کئیر
(کَ) (اِ.) نک کهیر.
ک
معین
کئیب
(کَ ئِ) (ص.) غمگین.
ک
معین
کأس
(کَ) (اِ.) کاسه، پیاله. ج. کرؤس.
ک
معین
کابین بستن
(بَ تَ) (مص ل.) ازدواج کردن.
ک
معین
ک
(حر.) بیست وپنجمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد ۲۰ در حساب ابجد.
ک
معین
کابین
(اِ.) مهر، صداق، مهریة عروس.
ک
معین
کابیله
(لِ) (اِ.) هاون، هاون چوبین.
ک
معین
کاراسته
(تَ یا تِ) (اِ.) چوب، تخته و دیگر مصالح بنایی.
ک
معین
کار در سر پیچیدن
(دَ. سَ. دَ) (مص ل.) سرگردانی، آشفته شدن کار کسی.
ک
معین
کاتوره
(رِ) (ص.) سرگشته، سرگردان، شیفته - سار.
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها