جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کابل
(بْ لْ) (اِ.)۱- رشتههای ضخیمی از سیمهای تابیده شده با روکش عایق دار...
ک
معین
کاباره
(رِ) (اِ.) میکدهای که در آن رقص و آواز و موسیقی هم هست.
ک
معین
کائوچو
(ئُ) (اِ.) شیرهای است که از تنة درخت هوآبرازیلینسیس که از گیاهان تیر...
ک
معین
کا
(اِ.) در مصر قدیم به معنای همزاد و جفت بودهاست. مانند فروهر در دین زر...
ک
معین
کئیر
(کَ) (اِ.) نک کهیر.
ک
معین
کئیب
(کَ ئِ) (ص.) غمگین.
ک
معین
کأس
(کَ) (اِ.) کاسه، پیاله. ج. کرؤس.
ک
معین
کارامل
(مِ) (اِ.) قند سوخته ؛ مادهای که از حرارت دادن زیاد به قند معمولی ب...
ک
معین
کار ساختن
(تَ) (مص م.) چاره نمودن، تهیه دیدن.
ک
معین
کاتیوشا
(اِ.) نوعی موشک زمین به هوا.
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها