جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کالو
(اِ.)۱- تنه، بدن.۲- صورت، شکل.
ک
معین
کالباس
(اِ.) مخلوطی از گوشت و چربی و حبوبات چرخ کرده و پخته شده که بیشتر به ...
ک
معین
کافنده
(فَ دِ) (ص فا.) شکافنده.
ک
معین
کاغذ دیواری
(~.) (اِمر.) کاغذ کمابیش ضخیم، بادوام و معمولاً دارای نقش، برای پوشش د...
ک
معین
کاسیک
(اِ.) پرندهای است سیاه رنگ به اندازة سار از راستة سبکبالان، بومی آمر...
ک
معین
کاسمو
(اِ.) موی خوک، موی زبر و خشن.
ک
معین
کاکا
(اِ.)۱- برادر بزرگتر.۲- غلام.
ک
معین
کاپوت
(اِ.)۱- روپوش فلزی موتور اتومبیل.۲- پوشش لاستیکی بسیار نازک برای آلت ...
ک
معین
کاولی ساز
(وُ) (ص مر.) = کاولی سازنده:۱- صنعتگری که اسباب و آلات زشت و ناهموار س...
ک
معین
کاهانیدن
(دَ) (مص م.) کاستن، کم کردن.
«
‹
23
24
25
26
27
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها