جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کدره
(کَ رَ) (اِمص.) تیرگی رنگ، تیرگی.
ک
معین
کجواج
(کَ) (ص مر.) کج و معوج، ناراست.
ک
معین
کثیف
(کَ) (ص.) ناپاک، آلوده.
ک
معین
کتمان
(کِ) (مص م.) پنهان داشتن، پنهان کردن.
ک
معین
کراسه
(کُ سَ یا کُ رّ سَ) (اِ.) کتاب، دفتر. ج. کراریس. کراس.
ک
معین
کذاب
(کَ ذّ) (ص.) دروغگو، مکار، حیله گر.
ک
معین
کدر
(کَ دِ) (ص ل.) تیره، تیرگی.
ک
معین
کجاوه
(کَ وِ) (اِ.) نشیمنی روپوش دار که از چوب سازند و یک جفت آن را به یکدیگ...
ک
معین
کثیرالانتشار
(~ُ لú اِ تِ) (ص.) دارای انتشار زیاد از لحاظ وسعت، دامنه یا تعداد.
ک
معین
کتم
(کَ) ۱- (مص م.) پنهان کردن، پوشاندن.۲- (اِمص.) پوشیدگی، اختفا.۳- (اِ.)...
«
‹
45
46
47
48
49
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها