جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کردگر
(کَ گَ) (ص.) کننده، فاعل.
ک
معین
کرتاسه
(کِ س) (اِ.) دورة سوّم از دوران دوّم زمین شناسی.
ک
معین
کراک
(کَ) (اِ.) دُم جنبانک، بلدرچین.
ک
معین
کرشمه
(کِ رِ مِ) (اِ.) = کرشم. گرشم. گرشمه: غمزه، ناز، اشاره با چشم و ابرو.
ک
معین
کردگار
(کِ) (ص.)۱- بسیار کننده، فعال.۲- دانسته و عمداً.۳- یکی از نامهای خداو...
ک
معین
کرت بندی
(کَ. بَ) (حامص.) تقسیم مزارع و باغچهها به قسمتهای تقریباً مساوی.
ک
معین
کراویا
(کَ) (اِ.) گونهای زیره که به نام زیرة سیاه یا زیرة سیاه کرمانی موسوم ...
ک
معین
کرشته
(کِ رِ تَ) (اِ.) خس و خاشاک.
ک
معین
کردوس
(کُ دُ) (اِ.) گلة بزرگ اسبان.
ک
معین
کرت
(کَ رَّ) (اِ.) دفعه، مرتبه، بار. ج. کرات.
«
‹
52
53
54
55
56
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها